بیدمجنون
بیدمجنون

دوش بی روی تو آتش به سرم برمی شد /و آبی ازدیده می آمد که زمین تر می شد

تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز /همه شب ذکرتو می رفت ومکرر می شد

چون که شب شد همه را دیده بیارامدومن/ گفتی اندربن مویم سر نشتر می شد

آن نه می بودکه دور ازنظرت می خوردم/خون دل بود که ازدیده به ساغر می شد

ازخیال تو به هرسوکه نظر می کردم /پیش چشمم در و دیوار مصور می شد

چشم مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی/مدعی بود اگرش خواب میسر می شد

هوش می آمدو می رفت ونه دیدارتو را/می بدیدم نه خیالت ز برابر می شد

گویی آن صبح کجا رفت که شب های دگر/نفسی می زدو آفاق منور می شد

سعدیا عقد ثریا مگر امشب بگسیخت/ورنه هرشب به گریبان افق بر می شد



نظرات شما عزیزان:

masoud
ساعت11:25---27 اسفند 1390
وبلاگتون خیلی جالبه با اجازتون لینکتون میکنم
پاسخ:ممنون ،وبلاگتونو بزارین که ببینمو لینکش کنم.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







ارسال در تاریخ جمعه 26 اسفند 1390 توسط مهدیه
قالب وبلاگ